مشاور امین

روز را خورشید می سازد و روزگار را باورهای ما

مشاور امین

روز را خورشید می سازد و روزگار را باورهای ما

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

تمرکز چیست ؟

از یکی از فیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند : آیا پس از این همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوز هم به ریاضت مشغولی

گفت : آری گفتند : چگونه؟

گفت : وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم.

این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا ما هم هنگام غذا خوردن می توانیم تمام توجهمان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنیم. یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته ایم و چون به خود می آییم می بینیم غذایمان تمام شده و جز پری معده هیچ نفهمیده ایم.

تمرکز واقعی اینکه اگر ما در طول روز به پنج فعالیت مختلف مشغول باشیم ، در هر فعالیت صرفاً به آن فکر می کنیم و و از افکار مربوط به کارهای دیگر آسوده باشیم.

تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند.

                                            " موفقیت یعنی تمرکز ، تمرکز و تمرکز"

تمرکز چیست ؟

بیشتر ما تمرکز را فکر کردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد در صد می دانیم در حالی که چنین چیزی نه ، برای ما که برای هیچ انسانی در هیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست.

ما ابداً قادر نیستیم تمام ذهن خود را به طور کامل و مطلق در اختیار یک موضوع بگذاریم و بقیة افکار را در آن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنیم.

زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد ، یعنی همه حواس خود را معطوف به یک موضوع کند ، حداکثر سه الی چهار ثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طور مطلق ، تنها و تنها به یک چیز بیاندیشد.

تمرکز حواس همان قدر می تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند.

یعنی ما باید بپذیریم که به هر حال ، همیشه عواملی حواس ما را پرت می کند که بعضی از آنها منشأ ذهنی و درونی دارند و از اندیشه ی خود ما ناشی می شوند و بعضی دیگر منشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف ما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون عوامل درونی ، سر و صدا ، حضور مزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه از عوامل بیرونی به حساب می آیند.

عوامل حواس پرتی را به حداقل ممکن رساندن.

تمرکز حواس نسبی است

تمرکز حواس افراد مختلف نسبت به یکدیگر ، کاملاً فرق می کند. بنابراین ما هرگز نباید خود را فرد حواس پرت و فاقد تمرکزی بدانیم یا معرفی کنیم ، چرا که چنین چیزی حقیقت ندارد.

همیشه به خاطر داشته باشیم که به هنگام قضاوت در مورد خودمان یا دیگران ، واقع بین بودن با بدبین بودن خیلی فرق می کند. کسی که واقع بین است همه ی جنبه ها چه خوب و چه بد را در نظر می گیرد. به سرعت داوری  نمی کند. جزئیات را می بیند و کلی گویی نمی کند پس در مورد تمرکز حواس خود واقع بینانه قضاوت کنیم و واقع بینانه حرف بزنیم.

تمرکز حواس اکتسابی است (ارثی و ژنتیکی نیست)

بسیاری از ما در مواردی که نمی توانیم تمرکز حواس عالی داشته باشیم ، می گوییم ‹‹ من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم ››. همین ذهنیت نادرست باعث می شود که نتوانیم از چنین تمرکزی برخوردار گردیم.

تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست.  ما ژن مشخصی برای تمرکز در مغز نداریم و هیچ یک از ما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده ایم. اگر چه برخی از والدین ، رفتار نوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه ی شیر را در دست گرفته ، به آن نگاه می کند و شیر را می مکد ، تمرکز حواس تلقی می کنند و می پندارند که کودکشان از تمرکز ذاتی برخوردار است. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه ی شیر یا سینه ی مادر است ، و هیچ نوع تفکری در آن صورت نمی گیرد چرا که هنوز مراکز عالی مغز ، کنترل رفتار کودک را به دست نگرفته اند و پس تعبیر رفتار کودک به تمرکز حواس کاملاً بی اساس است.

ولی  چیزی که مشخص است استعداد بالقوه ی تمرکز حواس در همگان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می توان آن را در خود رشد داد و پروراند. پس ما به راحتی این خصلت همگانی را در خود تربیت می کنیم و به عالی ترین مراتب خویش می رسانیم.

همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند. قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظر بگیرید ، وقتی به دنیا آمدند از عضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخوردار بودند اما تمرین و ممارست و به کار گرفتن عضلات باعث شده که آنها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه در استفاده از عضلات است  ، برسند.

تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل در آورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.

مثلاً یک بندباز ماهر را در نظر بگیرید ، او هم وقتی متولد شد مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر ، توانایی حفظ تعادل را به دست نیاورده بود. مدت ها طول کشید تا او بتواند بنشیند و در وضعیت نشسته تعادل به دست
آورد ، بایستد و در وضعیت ایستاده تعادل به دست بیاورد. راه برود و در حال راه رفتن تعادل خود را حفظ کند. این بندباز درست مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر. اما او با تمرینات مداوم و مکرر ، استعداد حفظ تعادل خود را آن قدر پرورش داد که به یک مهارت تبدیل کرد. حالا او آنقدر توانایی حفظ تعادل دارد که می تواند به راحتی روی یک بند حرکات پیچیده انجام دهد و تعادل خود را حفظ کند و ما را به وجد بیاورد.

حافظه و تمرکز دو استعداد همگانی هستند که می توانند پرورش پیدا کنند و به مهارت های ویژه تبدیل شوند.

کسانی که قادرند ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی را در کوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند ، کسانی که می توانند با یک بار دیدن ، شنیدن ، حس کردن یا خواندن ، آنچه را که آموخته اند ، تا زنده اند به خاطر داشته باشند و همه ی کسانی که ما آن ها را استثنائی و عجیب و غریب می دانیم ، افرادی کاملاً معمولی هستند که یک یا چند استعداد طبیعی و همگانی خود را تا این سطح پرورش داده اند. امروز حتی خلاقیت ، که حدود صد سال پیش یک استعداد کاملاً ذاتی تصور می شد ، یک استعداد کاملاً پرورش یافته محسوب می شود.

چگونه فکر کنیم ؟

در حالت فکر کردن چگونه تمرکز داشته باشیم؟

شاید هم ما با این مشکل مواجه باشیم که نمی دانیم چگونه فکر کنیم و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستیم ، مطمئن نیستیم که داریم فکر می کنیم یا نه.

‹‹ کوین ترودا ›› رئیس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و ‹‹ تکنیک های تقویت حافظه ›› در کتاب خود می نویسد :  تصاویر ، پایه های فکری ما هستند ، یعنی همیشه تصاویر افکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هر وقت تصویر ایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید در حال فکر کردن هستید این است که ببینید تصویر دارید یا نه. اگر تصویر دارید ، مسلماً در حال فکر کردن هستید.

علاقه : مهم ترین شرط در تمرکز حواس

رابطه علاقه و تمرکز حواس

هر چه علاقه ی ما به یک موضوع بیشتر باشد ، تمرکز فکر ما بر آن بیشتر می شود. متخصصان حافظه و یادگیری ، وقتی که شخصی می گوید : ‹‹ من اصلاً حافظه ندارم ›› ، به او می گویند : ‹‹ نشانی منزلت را بلدی؟ ›› و چون شخص پاسخ مثبت می دهد می گویند پس تو حافظه داری. اگر حافظه نداشتی ، نباید هیچ نمود و تظاهری را از حافظه نشان می دادی.

شخص اصرار می کند : ‹‹ من حافظه ندارم ›› یا ‹‹ حافظه ام خیلی بد و ضعیف است ›› چون درس تاریخ را که دیشت خوانده بودم اصلاً به خاطر نمی آورم.

به زندگی همین شخص وارد می شویم. متوجه می شویم که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. از او سؤالی در این زمینه می کنیم ، سؤالاتی خیلی جزیی و حاشیه ای. می بینیم که او حتی شماره ی پیراهن بازکنان ، باشگاه
آنها ، و نتایج دقیق مسابقات قبلی آنها را به خاطر دارد. به خودمون می گوییم چه حافظه ی توانایی ، قویی !

پس وقتی ما به موضوعی علاقه داشته باشیم ، خود به خود بر آن متمرکز می شویم. بیشتر دقت می کنیم و به راحتی به حافظه می سپاریم و بعداً هم خیلی راحت به خاطر می آوریم.

تمرکز حواس و حافظه لازم و ملزوم یکدیگرند :

علاقه بیشتر >>    تمرکز بیشتر  >>    مرور ذهنی بیشتر >>     به خاطر سپاری بهتر >>    یادآوری سریع تر.

اولین چیزی که کمک می کند تا ما بتوانیم خوب تمرکز کنیم :

حلقه اول این زنجیر ، علاقه است.

تا علاقه نباشد ، تمرکز نیست و تا تمرکز نباشد ، حافظه نیست و تا حافظه نباشد ، یادگیری و موفقیت تحصیلی نیست. پس می بینیم که اساس تمام موفقیت های تحصیلی و همین طور شغلی و موفقیت های دیگر علاقه است.

وقتی ما به موضوعی علاقه داریم ، دوست داریم درباره ی آن بیشتر بدانیم و میل به یادگیری بیشتر باعث می شود که تمرکز بهتری داشته باشیم ، از طرفی هر چه بیشتر یاد بگیریم و بیشتر بدانیم ، علاقه ی ما به مطلب هم بیشتر می شود و باز علاقه ی بیشتر باعث میل فراگیری بیشتر و ... می شود.

 

منبع :وبلاگ جتاب آقاب دکتر اصغر تنکابنی (برگرفته از تحقیقات کلاسی دانشجویان عزیز خانمها:مهری نژاد-دانش -مرتضوی)

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶
moshaver amin

تمرکز

نظرات (۱)

بسیار عالی بود. مچکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی