مشاور امین

روز را خورشید می سازد و روزگار را باورهای ما

مشاور امین

روز را خورشید می سازد و روزگار را باورهای ما

چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۳۱ ق.ظ

خودآگاهی در متون اسلامی و ادب فارسی (2)

بنابر این، کسى که براى رسیدن به خودشناسى گامى برندارد و توجّهى به آن نداشته باشد براى خویش ارزشى قائل نشده و به گفته ی مولوی خود را ارزان فروخته است:

خویشتن نشناخت مسکین آدمى

از فزونى آمد و شد در کمى

خویشتن را آدمى ارزان فروخت

پود اطلس خویش بر دلقى بدوخت [29]

خودآگاهی و خدا آگاهی

    در باره خدا آگاهی عارفانه و تفاوت ان با تبیین من واقعی از بیان و تحلیل استاد قرآن و فلسفه و عرفان، شهید مطهری وام می گیریم:

     عارف خودآگاهی کامل را منحصرا در " خداآگاهی " می‏داند . از نظر عارف آنچه فیلسوف آن را " من " واقعی انسان می‏شناسد ، " من " واقعی‏ نیست ، روح است ، جان است ، یک تعین است . من واقعی ، خداست . با شکستن این تعین ، انسان خود واقعی خویش را می‏یابد .

     محیی الدین عربی در (کتاب) فصوص الحکم می‏گوید : حکما و متکلمین در باره‏ خودشناسی‏ زیاد سخن گفته‏اند ، اما معرفة النفس از این راه ها حاصل نمی‏شود ، هر کس‏ گمان برد آنچه حکما در باره‏ خودشناسی دریافته‏اند حقیقت است ، آماس‏ کرده‏ای را فر به پنداشته است .
     یکی از پرسش هایی که از شیخ محمود شبستری در مسائل عرفانی شد که منظومه‏ عرفانی کم نظیر گلشن راز در پاسخ آن ها به وجود آمد ، پرسش از " خود " و " من " بود که چیست ؟


دگر کردی سؤال از من که " من " چیست ؟

مرا از من خبر کن تا که " من " کیست ؟

چو هست مطلق آمد در اسارت

به لفظ " من " کنند از وی عبارت

حقیقت کز تعین شد معین

تو او را در عبارت گفته‏ای  من

من و تو عارض ذات وجودیم

مشبک های مشکوش وجودیم

همه یک نور دان اشباح و ارواح

گه از آیینه پیدا گه ز مصباح

    سپس می گوید : برو ای خواجه خود را نیک بشناس و ادامه می دهد:

من و تو برتر از جان و تن آمد

که این هر دو ز اجزای من آمد

به لفظ من نه انسان است مخصوص

که تا گویی بدان جان است مخصوص

یکی ره برتر از کون و مکان شو

جهان بگذار و خود در خود جهان شو

مولوی می گوید :

ای که در پیکار ، " خود " را باخته

دیگران را تو ز " خود " نشناخته

تو به هر صورت که آیی بیستی

که منم این و الله آن تو نیستی

یک زمان تنها بمانی تو ز خلق

در غم و اندیشه مانی تا به حلق

این تو کی باشی که تو آن اوحدی

که خوش و زیبا و سرمست خودی

مرغ خویشی صید خویشی ، دام خویش

صدر خویشی ، فرش خویشی ، بام خویش

گر تو آدمزاده‏ای چون او نشین

جمله‏ء ذرات را در " خود " ببین

    پس از نظر عارف روح و جان " من " واقعی نیست ، آگاهی به روح یا جان خودآگاهی نیست ، روح و جان مظهری از خود و از من است ، من واقعی‏ خداست .

     هر گاه انسان از خود فانی شد و تعینات را درهم شکست و ندید ،از روح و جان اثری باقی نمی ماند ، آنگاه که این قطره‏ی جدا شده از دریا به‏ دریا بازگردد و محو شود ، انسان به  خودآگاهی واقعی رسیده است ، آن وقت‏ است که انسان خود را در همه‏  اشیاء و همه‏  اشیاء را در خود می‏بیند و تنها آن وقت است که انسان از خود واقعی با خبر می‏شود  [30]. 

خودی متکی بر توحید

     متفکر و شاعر پارسی گوی شبه قاره ،اقبال لاهوری در مثنوی" اسرار خودی و رموز بی خودی" ، مسلمانان را به استواری و استحکام خودی منطبق بر توحید فرا می خواند تا جهان بینی و نگرشی نو بر مبنای اصالت اسلام و انسان بنیان نهد. او فلسفه خودی خود را برای مردمی تبیین می نماید که استعمار انگلیس تا عمق جان و باورهایشان نفوذ کرده و انان را از خویش بیگانه کرده است. اما امیدوارانه أنان را متوجه دریا و مبدء هستی می کند تا گوهر وجود خویش را از فطرت متصل به دریای الهی به چنگ آورند. او با بیان نغز و فریادی رسا و اشعاری شیوا، فلسفه ی خودی را اعلام می کند .  [31]  فلسفه خودی که ریشه آن در خداست:

خودی را از وجود حق وجودی

خـودی را از نمود حـق نمودی

نمـی دانـم که این تابنده گوهر

کجــا بــودی اگر دریـا نبودی 32   

    او به انسان ها این اندیشه را یاد آوری می کند که به خودی و ارزش آن آگاهی داشته باشند و آن را در راه صحیح به کار گیرند.  چرا که از هستی والاترند و از حرمت و احترام ویژه برخوردارند:

برتر از گردون مقام آدم است

اصل تهذیب احترام آدم است [33]

آثار خودی

    خودی یا خودآگاهی، استقلال نفس و غنای درونی را پدید می آورد. با شناخت درون و استعدادهای نهفته و پرورش آن می توان دنیای دیگری آفرید که توانایی جبران همه ی کاستی ها و نارسایی های روح و روان آدمی را داشته باشد و استعدادهای ذاتی و خدادادی را رشد و تعالی دهد.

    خودآگاهی، سرآمد صفات انسانی است . و پیکر هستی متأثر از خودی است و آنچه انسان مشاهده  می کند، چه شهود عینی و چه شهود غیبی از اسرار خودی است[34]:

پیکرهستی ز آثار خودی است

هر چه می بینی ز اسرار خودی است [35]

گوهر هستی

   صدف جسم آدمی این قابلیت را دارد که حتی با دریافت قطره ای از دریای خودی، مرواریدی را پرورش دهد که گوهر هستی است:

قطره چون حرف خودی از برکند      

هستی بی مایه را گوهر کند [36]

حیات جهان و خودگدازی

    حیات جهان و حرکت و پویایی و زایش و تلاش و رشد و شکوفایی و بالندگی  از خودی است که از سرشت  الهی و نیروها و استعدادهایی است که خدا به انسان ارزانی داشته است . از این روی، زندگی بدون خودی معنی و استواری و پایداری ندارد:

چون حیات عالم از  زور خودی است

پس به قدر استواری زندگی است [37]

   اقبال خودگدازی را به شمع تشبیه می کند که می گدازد و محفل و راه را می افروزد . این خودگدازی ، نهایت فداکاری است که بسیار ارزشمند و تحسین برانگیز و کارآفرین و سرنوشت ساز است:

شمع هم خود را به خود زنجیر کرد  

خـــویش را از ذره هـــا تعمیر کرد

 خـودگدازی پیشه کرد از خود رمید

همچو اشک آخر ز چشم خود چکید [38]

رابطه عشق و خودی

خودی از عشق و محبت، پایداری و استواری می پذیرد :

نقطه نوری که نام او خودی است

زیر خاک ما شرار زندگی است

از محبت می شــود پـــــاینده تر              

زنده تر سو زنده تر تــابنده تر [39]

   آنگاه انسان ها را به نگریستن درون خویش (معشوق نهان) دعوت می کند و  می گوید اگر چشم بصیرت داری بیا تا این معشوق نهانی را به تو بنمایانم :

هست معشوقی نهان اندر دلت

چشم اگر داری بیا بنمایمت [40]

رابطه اختیار، خودی و بی خودی

    از دیدگاه اقبال انسان خودآگاه عاشق، مختاراست. او می تواند آزادانه بیندیشد،چشم انداز آینده را ترسیم کند،طرحی نو در اندازد [41]  و دیدگاه خویش را بیان کند.چنین انسانی بر نفس خویش چیره گشته و با برخورداری از تحول روحی و روانی به بی نیازی رسیده است. [42]

    کسی که فقیر درگاه الهی شود [43]  و در خدا ذوب گردد همه چیز را به دست می آورد و از همه چیز و همه کس بی نیاز می شود. چرا که او خلیفه الله است  [44]  و برخوردار از صفات الهی.[45]  

     این بنده خاکی خودآگاه عاشق، مخاطب کلام اقبال است که: 

ای بنده خاکی، تو زمانی، تو زمینی

 صهبای یقین درکش و از دیرگمان خیز

از خواب گران خواب گران خواب گران خیز

از خواب گران خیز [46]

        اقبال معتقد است، انسان مختار است و سرنوشت خویش را خود ترسیم می کند و برای ساختن آینده باید خود تلاش نماید و از نیروهای درونی و فردی خویش و جامعه اسلامی بهره جوید، و از همین خاک، جهانی نو بنا نماید :

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

در دل شـعـله فـرورفـتن و نگداخـتن است

مـذهب زنـده دلان خـواب پـریشانی نیست

از همین خـاک جـهان دگری ساختن است [47]

خودی و تربیت آن

       تنها شناخت خودی کافی نیست. باید خودی یا نفس انسانی تربیت شود و در شعاع مراحل و درجات کمال قرارگیرد. و این نکته چنان مهم و با اهمیت است که آن را جهاد اکبر نامیده اند:

     پیغمبر اکرم (ص) به گروهى از مجاهدان اسلام که در راه خدا پیکار کرده و از میدان جهاد باز می گشتند، فرمود : « مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى علیهم الجهاد الاکبر ؛  فقیل: یارسول الله ، ما الجهاد الاکبر ؟ قال : جهاد النفس .

 آفرین بر جمعیتى که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر بر دوش آن ها مانده است
کسى عرض کرد : اى رسول‏ خدا ! جهاد اکبر چیست ؟ فرمود : جهاد با نفس.»   [48]

     و در جای دیگر در پاسخ یکی از یاران خاص خویش به اهمیت و اولویت جهاد با نفس تصریح می کند:

     ابوذر مى‏ گوید: « قلت: ‏یا رسول الله ! اى الجهاد افضل؟ ، عرض کردم ای رسول خدا  کدام جهاد برتر است؟ »
فرمود: « ان یجاهد الرجل نفسه و هواه ، برترین جهاد آن است که انسان با نفس و هواى خویش جهاد کند". [49]

واعظ درون و محاسبه نفس

" آگاه باشید آن کس که به خویش کمک نکند تا واعظ و مانعى از درون جانش براى او فراهم گردد ، موعظه و اندرز دیگران در او اثر نخواهد داشت" [50]

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:

" از خودت مراقبى بر خویشتن قرار ده" [51]

و درحدیث دیگرى این چنین توصیه می فرماید:
"
شایسته است که انسان بر نفس خویش مسلط باشد ، و قلب خود را مراقبت کند، و زبان خویش را حفظ نماید." [52]

سعدی نیز در این باره اشعاری نغز و پندآمیز دارد. او مبارزه ی واقعی را در جهاد نفس می داند که دشمن خانگی است و از درون، کشور تن و جان را ویران می کند. اگر کسی بتواند بر چنین دشمنی پیروز شود به آسانی و با اعتماد به نفس تربیت یافته می تواند بر دشمنان برونی پیروز گردد:

سخن در صلاح است و تدبیر و خوی

 نه در اسب و میدان و گوی

تو با دشمن نفس همخانه ای

چه در بند پیکار بیگانه ای

عنان باز پیچان نفس از حرام

به مردی ز رستم گذشتند و سام

تو خود را چو کودک ادب کن به چوب

به گرز گران مغز مردم مکوب

وجود تو شهری است پر نیک و بد

تو سلطان و دستور دانا خرد [53]

     سعدی در جای دیگر مرز خوی آدمی و خوی حیوانی را در مبارزه ی با امیال نفسانی و نفس پرستی با گرایش های راستین رحمانی و خداپرستی می داند و چنین می سراید:

هرکسی را نتوان گفت که صاحبنظر است

عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است

آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس

آدمی خوی شود ور نه همان جانور است[54]

     یکی از مهم ترین آسیب ها و آفت ها برای سرکشی نفس ، تکبر و دوری از فروتنی و تواضع است که باید آن را مهار کرده و به جای پیروی از دیوصفتی شیطان به فرشته خویی و انسانیت روی آوریم تا به رفعت و بلندی واقعی نائل شویم :

ز خاک آفریدت خداوند پاک

پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

حریص و جهانسوز و سرکش مباش

ز خاک آفریدندت آتش مباش

چو گردن کشید آتش هولناک

به بیچارگی تن بینداخت خاک

چو آن سرفرازی نمود، این کمی

از آن دیو کردند، ازین آدمی [55]

     و بهترین راه برای دست یازیدن به خود حقیقی که همان جلوه ی الهی است باید همچون قطره به دریا بپیوندیم تا گوهر هستی را به دست آورده و از نیستی و فنای در حقیقت حق به هستی برسیم :

یکی قطره باران ز ابری چکید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم؟

گر او هست حقا که من نیستم

سپهرس به جایی رسانید کار

که شد نامور لؤلؤ شاهوار    

بلندی از آن یافت کو پست شد

در نیستی کوفت تا هست شد

تواضع کند هوشمند گزین

نهد شاخ  پرمیوه سر بر زمین [56]

     و باید به بزرگانی اقتدا کرد که خودبین نبوده اند و همواره با خدابینی و خداخواهی، مردم را به کرامت انسانی و جایگاه خلیفه اللهی متوجه کرده اند

بزرگان نکردند در خود نگاه

خدابینی از خویشتن بین مخواه  [57]

  و هرگز نباید از مدعیان خودپرست فریفته ی دنیا پیروی کرد که اینان رهزن دین اند و نه راهنمای دین:

ز مغرور دنیا ره دین مجوی

خدابینی از خویشتن بین مجوی [58] 

     باید از الگو و اسوه ای پیروی کرد که لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه. هم او که رحمه للعالمین است و برای اتمام و شکوفایی و بالندگی اخلاق انسانی مبعوث شده است: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.

   بنابراین برای تربیت و رشد و تعالی نفس به مرشد و مراد و مربی و پیشوا نیاز است و بهترین مربی پیامبر اسلام و خاندان پاک او و فقیهان وارسته و عارفان پیوسته و عالمان عاملی هستند که با هواهای نفسانی خویش مخالفت می کنند(مخالفا لهواه) و تنها مطیع اوامر خدا هستند(مطیعا لامر مولاه).

و چنین انسان و جامعه ای که به خود باوری رسیده است، با اعتماد به نفس و خودی تربیت یافته و خداجوی خویش، در پی حقیقت و درستی و راستی و کمال گام برمی دارد و تقدیر و سرنوشت خویش را خود به دست می گیرد و به تعالی و پیشرفت و ترقی و نوآوری و شکوفایی نایل می شود:

  بـــرون از سیـنه کـش تکبـیر خــود را

  به خـاک خـویـش زن اکسیر خـود را

  خودی را گیر و محکم گیر و خوش زی

  مـــده در دست کس تقدیر خــود را   [59]

منابع و پی نوشت ها

29- مثنوی مولوی

30- شهید مرتضی مطهری؛ انسان در قرآن

31- سعید معزالدین؛ اقبال و فلسفه خودآگاهی

32-کلیات اقبال(فارسی)

33-کلیات اقبال(فارسی)

34- سعید معزالدین؛ اقبال و فلسفه خودآگاهی

35-کلیات اقبال(فارسی)

36-کلیات اقبال(فارسی)

37-کلیات اقبال(فارسی)

38-کلیات اقبال(فارسی)

39-کلیات اقبال(فارسی)

40- سعید معزالدین؛اقبال و فلسفه خودآگاهی

41-بیا تا گل بـرافشانیـم و می در ساغـر اندازیـم /  فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم - حافظ

42- سعید معزالدین؛ اقبال و فلسفه خودآگاهی

43 - یاایهاالناس انتم الفقراء الی الله؛ سوره فاطر آیه 15

44- انی جاعل فی الارض خلیفه؛ سوره بقره آیه  30

تاخـدای کـعبه بـنوازد تو را /  شرح «انی جاعل»سازد تورا  (اقبال)

45- والله هو الغنی الحمید؛ سوره  فاطر آیه 15

46-  - کلیات اقبال (فارسی)  صفحه  141 (زبور عجم)

47- کلیات اقبال  (فارسی) صفحه 136 (زبور عجم

48- وسائل الشیعه، جلد 11، صفحه 122 (باب اول، جهاد النفس)

49- میزان الحکمه، جلد 2، صفحه 141

50- نهج البلاغه، خطبه 90

51- غررالحکم

52- همان

53- سعدی؛ باب هفتم گلستان

54- سعدی؛ کلیات، غزلیات

55- سعدی؛ کلیات، غزلیات

56- سعدی؛ بوستان باب چهارم در تواضع

57- سعدی؛ بوستان باب چهارم در تواضع

58- سعدی؛ بوستان باب چهارم در تواضع

59-  - کلیات اقبال (فارسی)

                                                                                                                               "سعید معزالدین"

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی