اهمیت یادگیری مهارت های زندگی
انسان برای زندگی مؤفقیت آمیز نیازمند برخورداری از آرامش ، سلامت و کار آمدی در ابعاد زیستی ، روانی و اجتماعیمی باشد .
تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی تغییر و تحول در ساختار خانواده ، پیچیدگی و گسترش ارتباطات انسانی ، گستردگی و تنوع منابع اطلاع رسانی، افراد بویژه قشر جوان و نوجوان را با چالش ها واسترس ها و فشارهای متعددی روبه رو کرده است .
مقابله مؤثر با این فشارها و چالش ها نیازمند توانایی های روانی _ اجتماعی است فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه ، با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد .
در نتیجه مقابله با این مشکلات در سطوح درمانی (پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینه های قابل ملاحظه ای را از نظر نیروی انسانی و مالی بر جامعه تحمیل می کند، بلکه اثر بخشی و کار آمدی آن نیز بسیار محدود و در مواردی ناچیز است.
با توجه به هزینه ها ی مالی و انسانی زیاد در سطح پیشگیری ثانویه و ثالث، صاحب نظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی جهان سعی کردند تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامه های پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند، بر همین اساس برنامه پیشگیری موسوم به "آموزش مهارتهای زندگی " در سال 1993 به منظور ارتقاء بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی اجتماعی از سوی سازمان بهداشت جهانی ( WHO) طراحی شده که و در سطح وسیع در کشورهای جهان مورد استفاده قرار می گیرد .
مهارتهای زندگی به مهارتهایی گفته می شود که باعث افزایش توانایی روانی _ اجتماعی افراد می شود و فرد را قادر می سازد که به طور مؤثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی رو برو شود .
هدف اصلی در واقع افزایش توانایی روانی _ اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکل گیری رفتارهای آسیب رسان به بهداشت و سطح سلامت و روان افراد است .
در واقع یادگیری مهارتهای زندگی موجب افزایش " ظرفیت های روان شناختی " شده و توانایی شخص را در مواجهه با انتظارات و سختی های زندگی روزمره افزایش می دهد .
هر قدر ظرفیت روان شناختی بالاتر و بیشتر باشد به همان اندازه شخص قادر خواهد بود سلامت روانی _ رفتاری خود را در سطح بهتری نگه داشته و با شیوه ای مثبت ، سازگارانه و کار آمد به حل و فصل مشکلات بپردازد .
مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از تواناییهاست که قدرت سازگاری مثبت و کارآمد را افزایش می دهد . در نتیجه شخص قادر می شود بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه بزند مسؤو لیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالش ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر رو به رو شود .
محققان تأ ثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد استفاده از ظرفیت ها و توانمندیها ی هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز، افزایش خود اتکایی، اعتماد بنفس، افزایش خودکارآمدی، ارتباط مؤثر و سایر تواناییهای روانی_ اجتماعی را مورد تأ یید قرار داده اند . این مهارتها به عنوان روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بوده است .
فرایند نقش مهارتهای زندگی در ارتقاء بهداشت روان را به شکل زیر می توان نشان داد.
- تمرین و تکرار در عمل
- کسب مهارت های زندگی
- کسب دانش
- رفتار کارآمد
- نگرش و اثرهای مثبت
- پیشگیری از مشکلات و ارتقای بهداشت روان
یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی که بر اثر تمرین و تکرار حاصل می شود ، نگرش فرد را در مورد خود و دیگران به طور مثبت تحت تأثیر قرار می دهد، علاوه بر این، نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . و این اصل دو سویه ( تغییر نگرش خود و دیگران ) ارتقای بهداشت روان را شتابی دو چندان می بخشد .
انواع مهارتها
مهارتهای ده گانه ای که سازمان جهانی بهداشت بر آن تأکید داشته است عبارتند از :
- مهارت خود آگاهی
- ارتباط
- روابط بین فردی
- تفکر نقادانه
- تفکر خلاق
- تصمیم گیری
- حل مسأله
- مقابله با فشار
- مقابله با هیجانهای ناخوشایند
- همدلی
با آموزش این مهارتها و تمرین آنها در عمل افراد یاد می گیرند که زندگی صحیح یک مهارت کلی است که می توان با ماهر شدن در اجزاء آن ( خود آگاهی، همدلی ،مقابله با هیجانهای منفی و ...) به احساس رضایت و آرامش دست یافت.
اثرات کاربرد مهارتهای زندگی
الف: افزایش سلامت روانی و جسمی شامل:
- تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود
- تجهیز اشخاص به ابزار و روش های مقابله با فشارها محیطی و روانی
- کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم
- ارتقای سطح رفتار های سالم و مفید اجتماعی
ب: پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل :
- مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر
- بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی _ اجتماعی
- خود کشی در نوجوانان و جوانان
- رفتارهای خشونت آمیز
- شیوع ایدز
- بی بند و باری جنسی
- افت و کاهش عملکرد تحصیلی
از آنجا که افراد، بویژه قشر جوان و نوجوان و دانشجویان به لحاظ حساسیت دورا ن رشد و تحول و شرایط بحرانی این دوره با مشکلا ت، فشارها و چالشهای زیادی رو به رو می شوند و در رویارویی با این مسائل فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند.
همین امر آنها را در مواجهه با مشکلات زندگی و مقتضیات آن آسیب پذیر می کند؛ دانشگاهها و مدارس وسایر مؤسسات که به نحوی با آموزش و پرورش قشر جوان و نوجوان سر وکار دارند و مسؤولیت تغذیه ، پشتیبانی و حمایت ذهنی، روانی و اجتماعی آنان را به عهده دارند لازم است که با آموزش و پرورش این مهارتها ،قدرت سازگاری با مشکلات، رفتار مثبت و کار آمد را در آنان افزایش دهند، تا اینکه قادر شوند بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه وارد نمایند مسؤولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرند و در برابر مسائل و مشکلات به شکل مؤثر عمل نمایند